سلام به همه دوستان خوبی که اومدن وبلاگم رو خوندن و در مورد کاری که قرار بود بکنم نظر دادن ..منم به قولم عمل کردم و در حال دعا کردن براشون هستم… خیلی خبر دارم نمیدنم از بده بنویسم یا از خبر خوبه شروع کنم؟ بزار از بده بنویسم که آخرش خبر خوبه تو ذهنتون بمونه.. خوب راستش دو روزه می خوام بیام بنویسم ولی روم نمیشه. آخه من که قرار نیست دروغکی تو وبلاگم بنویسم وای من خیلی خوشم و فلان و بهمان این دو روز هم زیاد خوب نبودم. چرا؟ والله روم نمیشه بگه که باز یه نفر دیگه فوت کرد!!! پسر دایی ۲۳ ساله شوهرم پریروز تو دریا غرق شد. بماند که اینا هر چی تلاش کردن که من نفهمم به بدترین وضع ممکن فهمیدم و بماند که چقدر آرش رو دوست داشتم و چقدر زیبا و خوش تیپ بود و بگذریم که دو شب من با کابوس غرق شدنش تا صبح کلنجار رفتم… ولی خوب چه میشه کرد؟ هر کسی داستان زندگیش یه جایی تموم میشه و مهم اینه که در طول این داستان چقدر از خودش خاطرات خوب و موندنی باقی بزاره… به هر حال بیایید برای سلامتی اونایی که موندن و شادی روح اونایی که رفتن دعا کنیم… اما در مورد عروسی اون دو تا بلبل!!! براتون بگم که فعلا از دو تا عمه هام و زن عموم خواستم که با مامان صحبت کنن و خودم هم خیلی باهاش حرف زدم ولی داییم مونده که نمیدونم چه کنم. زن داییم هم که یکی از بچه ها در موردش نوشته بود که ممکنه ناراحت شه اصلا ایران نیست و خیلی ها معتقدن که اگه بچه هاش رو ول نکرده بود بره شاید این اتفاق نمی افتاد که البته من در این مورد کلا هیچی نمی گم چون در هر حال من جز خانواده شوهرم و رای من ارزشی نداره!!! و تازه معتقدم که مرگ دست خداست… شاید اگر ایران هم بود باز این بچه از دنیا می رفت…. خلاصه من دارم تلاشم رو میکنم که تا قبل از ماه رمضون یعنی دو ماه دیگه این عروسی سر بگیره. گر چه به نفع خودمه که دیر تر عروسی کنن چون تا اون موقع نوزاد من یه ماهش هم نیس و نگهداریش تو عروسی خیلی سخته. ولی چه میشه کرد مجبورم فداکاری کنم. اما خبر خوش این که سونوگرافی کردم و آقا پسر سالمه… دیشب کلی دعا کردم گفتم خدایا من برام تنها چیزی که مهمه سلامتیشه و اصلا جنسیتش مهم نیست ( البته قبلا هم بهم گفته بودن که پسره ولی جدی نگرفته بودم…) که خلاصه سالم بود و خیلی خوشحالم و اشکان….تا آخر شهریور به دنیا میاد… خوب اگه اومدید و خوندید در مورد متن قبلی نظر نداده بودید بی زحمت نظر بدید…
خبرنگار
سلام دوست عزیز!
وبلاگ زیبایی داری.حتما به وبلاگ منم سر بزن منتظرتم.
خئهی
salam yasaman khanom mercc ke be man nazar dadid va tashrif avordid va dar kol eftekhar dadid weblog khili zibaee dariid adameh bedid ya hagh
کیان
سلام
منم تبریک می گم
یه سری هم به ما بزن
خوش باشی
نرگس
سلام
مبارکه به خاطر نی نی جدید
حتما اینقدر خوش قدمه که دیگه از این اتفاقات نا خوشایند براتون نمیفته.
من خودم و مسعود
از قدیم گفتن : سالم باشه . پسر باشه D:
مریم
سلام یاسمن جونم…از صمیم قلب تسلیت میگم امیدوارم غم آخر باشه و بعدش بهمون خبر عروسی رو بدی..اما یه تبریک مخصوص واسه گل پسر…قدمش مبارک باشه و حتما با خودش کلی شادی و برکت میاره…همیشه شاد و سلامت باشی گلم.
مریم
اخی….خیلی وقته یه نی نی کوچولو رو بغل نکردم….واسش اسمم انتخاب کردین….:))اشکان…
پیام محبت
سلام. ایشالا که به خیر وسلامتی و عافیت به دنیا بیاد اشکان جان. یا علی.
احمد
سلام
اولا مبارک باشه
دوما اینکه بابت فوتشون بهت تسلیت می گم
ممنون که به من سرزدی و نظر دادی
عنوان وبلاگتم خیلی قشنگه
موفق باشی
دریا
وای عزیزمی…تسلت میگم …سرم درد گرفت چرا اینقدر…خواست خداست…ولیخوشحال شدم از اینکه گل پسرتو ن سالمه…انشاالله که همیشه سالمو خوش باشی..دوست دارم…
ساحل
خوب ارش زیبا ..خوش تیپو دوست داشتنیمون هم رفت تازه دارم به این نتیجه میرسم که دنیا خیلی مزخرفه مرگ ارش خیلی داغونم کرد خودت که میدونی هممون چه احساسی بهش داشتیم ولی خوب چه میشه کرد پرنده که پرید دیگه پرید…مواظب خودت و پسرعموی هنوز ندیده ام باش…
ایمان
سلام………..وبلاگ جالبی داری ………. در ضمن تبریک………….نتا یادم نرفته از اینکه به وبلاگم اومدی ……….مرسی
احمد رضا
مرا در منزل جانان چه امن عیش چو هر دم
جرس فریاد می دارد که بر بندید محملها
گرچه به این دنیا نباید امیدوار بود ولی امیدوارم کمتر این اتفاقات برای کسی پیش میاد.
سالم و موفق باشید.(این فعل آخری جمع بود!)
پسرک تنها
سلام عزیز …تولد اشکان کوچولو رو از همین الان تبریک میگم ………..امیدوارم خوب تربیت بشه و بزرگ بشه و بشه یه مرد …………..و ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰سال عمر کنه ……….یه تسلیت دیگه هم به شما میگم ……….. موفق و شاد باشی
فاطمه
اول از همه تسلیت میگم انشاء… غم آخرتون باشه….دوم تبریک میگم که آقا شایان شهریور به این دنیا میاد….سوم
بیشتر مواظب خودتون باشین…….فعلا بای…
امیر
هر آمدنی را نیز رفتی ست…
فرهاد
سلام . اول که مبارک باشه . دوم اینه که بابا این که راه حل ساده ای داره . این دو جون بدون مراسم پیوند پیدا کنند تا هر وقت ملک الموت مرخصی بود سر فرصت و با شکوه و جلال مراسم عروسی شون رو برقرار کنند ……..موفق باشی …… فرهاد . به وبلاگ های ۴ گانه من سر بزن .
عشق
salam yasaman jan. man tazeh fahmidam to hameleh hasty. pas bezar aval uno behetun tabrik begam. pesar migan gandeh asal. lol. badesham darmoredeh matlabeh gablitun. be nazareh man. 2 mah bad az fot yek nafar mogeyeh khubi hast.chon belakhareh un dota ham bicaharan. baba mikhan arusi konan. afarin khodet yek kari bokon. fekret khubeh. gorbunet.