سلام به همگی

 هر چی تو اون نه ماه استراحت کردم حالا باید بدوم و تازه بازم به همه کار نمی رسم!!! باور کنید وقتی اشکان می خوابه من انقدر با سرعت مشغول کار میشم که انگار یه فیلم داره با دور تند پخش میشه!!! گاهی ظهر هم گذشته و من هنوز وقت نکردم جلوی آینه موهام رو شونه کنم ! بچه خوبه از دیدن مامانش سکته نمیکنه!!!خدا بهم قوت بده!!! مدتهاست که در مورد مطلب خاصی ننوشتم آخه برای نوشتن باید فکرت رو بتونی جمع کنی ولی من در حال حاضر فکرم هزار جاست!! خوب اول چند تا چیز مهم بنویسم اول از خواهرم مریم تشکر می کنم که زحمت گذاشتن عکس اشکان رو کشید اونم میون این همه کاری که داره آخه یادتونه که قرار بود عروس بشه و با فوت پسرداییم همه چی عقب افتاد حالا داییم زنگ زد و گفت تا قبل از ماه رمضون عروسی رو بگیرید و  قراره ۱۸ مهر عروسی باشه.( ناگفته نماند که من برای این کار خیلی پشت صحنه زحمت کشیدم!!) دوم این که از دوست عزیزی که تمام تلاشش رو کرد که کمکم کنه واسه عکس ولی اون سایتی که عکس رو گذاشته بود پروکسی میداد هم ممنونم.  و سوم این که امروز میخوام ازتون یه سوال کنم. تا چه حد به عشق در اولین نگاه معتقدید؟