دوستای نازنینم سلام….
کمر دردم کمی بهتر شده و هر روز میرم بیمارستان مهر فیزیوتراپی… کلی هم بهم ورزش داده و تو خونه هم همش خوابیدم و فقط واسه عوض کردن اشکان و شیر دادن بهش از جام پا میشم… دلم برای سر زدن به همه تون تنگ شده ولی چه کنم که نمی تونم زیاد پشت کامپیوتر بشینم … از دوست عزیزم مریم ریکی خواهش می کنم که اگه وبلاگم رو خوند برای خوب شدنم ریکی بفرسته چون این روزها هر بار به وبلاگش سر زدم نتونستم کامنت بگذارم براش… دوستتون دارم و محتاج دعا هستم. بازم از خدا ممنونم حتما یه دلیلی داره که کمر درد شدم شاید نیاز به استراحت داشتم….
من خودم و مسعود
سلام
کمر درد را میدونم بد دردیه
ایشالا که خوب میشین (:
رودخانه زندگی - دریای زندگی
سلام ….. براتون دعا میکنیم ….. شاد باشید
رنگین کمان عشق
دوست خوبم تو پست قبلیت دیگه نتونستم بیشتر پیام بزارم. واقعاْ متاسفم بخاطر این بلای سخت اما خدا مهربانتر است چرا که شاید اون خونه باید می سوخت تا خانه ای از نو بناشود که ستونهاش از طلا و فرشش از ابریشم باشد. براشون خیلی دعا می کنم. راستی این نگار که گفتی همون نگارونگین وبلاگ حقیقت عشق هست؟ تو رو خدا اگه می بینیتش بگو حتماْ به وبلاگ من سر بزند. کارش دارم. نگرانش هستم.