راستش خیال داشتم امروز به درخواست ملینا در مورد چشم زدن بنویسم… یه دوست دیگه هم ازم خواسته بود در مورد از بین بردن عادات بد بنویسم… ولی یه مسئله باعث شد که امروز در مورد ازدواج بنویسم. دوست خوبی برام ایمیل زده بود و مشکلاتش رو نوشته بود و از من راهنمایی خواسته بود….

 دوست قشنگم ازدواج یعنی انتخاب یه همراه که بتونه لذت سفری رو که ما در این دنیا داریم دو چندان کنه…  فرض کن میخوای قله یه کوه رو فتح کنی یه نفر هم در کنارت داره قدم میزنه با یه فاصله نسبتا نزدیک… اگه بدونی در طول کوه پیماییت این همراه میتونه برات یه دوست خوب باشه ….در طول این مسیر بهت چیز یاد بده و تو هم دانسته هاتو باهاش فسمت کنی… هر جا که به کمک احتیاج داشت دستت رو بگیره… اگه خسته شدی کمی از بارت رو برات بیاره… شب که هوا تاریک شد کنارت بمونه تا احساس امنیت کنی… اگه خسته شدی و نا امید از فتح قله با حرفهای قشنگش بهت امید بده… اگه تو راه گرسنه شدید لقمه هاتونو با هم قسمت کنید و خلاصه در طول این سفر یه همسفر خوب داشته باشی سعی نمیکنی قدمهاتو کند کنی تا به تو برسه و باب آشنایی باز بشه؟ یا تند تر نمیری تا بهش برسی و خلاصه الباقی مسیرو با یه همسفر خوب طی کنی؟ خوب حالا فرض کن زندگی یه سفره و اون همسفر شریک زندگی یا شوهرته… یه زوج خوب اون زوجی هستند که در سفر زندگی همراه هم باشن… تو مشکلات و شادیها در کنارهم. و همدیگرو بفهمن.. میدونی زبون آقایون با خانمها فرق میکنه؟ یه روزی با خوندن کتاب زنان ونوسی مردان مریخی و بعد خوندن کتاب زن کامل ( مال مارابل مورگان) فهمیدم که برای گفتن خواسته هام باید به زبون شوهرم حرف بزنم… اونم همینطور  فهمید که برای فهمیدن زبون من باید این زبونو یاد بگیره وگرنه دائم دچار سوء تفاهم میشیم.البته این فقط کافی نیست. خوردن فرهنگ دو خانواده به هم از شروط اصلیه… چون بعدا برای خودت مشکل ساز میشه… تو که نمیخوای توی مسافرتت یه همسفر داشته باشی که از نیمه های راه غرغرش شروع بشه که وای چرا این لباسو پوشیدی اه چرا این نوارو گوش میدی… چرا این کتابو میخونی؟ ووووو… تو بهترین کارو کردی چون من هنوزم برای خیلی از تصمیم گیری هام از بزرگترا کمک میگیرم. چون اونا هم ما رو دوست دارن هم موفقیتمون براشون ارزشمنده. بسیار کار خوبی کردی که به حرف مادرت گوش دادی… ضمنا یادت باشه بیشتر آدما گوشه قلبشون اثری از یه عشق دوران کودکی یا جوانی هست که بهش نرسیدن… فکر کردن به اون عشق یا مقایسه کردنش با شریک  زندگی فقط آدمو آزار میده. تو میتونی اون عشق رو مقدس بدونی .  بزاریش تو یه صندوق زیبا و طلایی و گوشه قلبی نگهش داری. فقط همین… و شروع کنی به پیدا کردن صفات خوب همسرت…همه آدما پر از صفات قشنگن فقط باید پیداشون کرد… سعی کن تا پیدا کنی… موفق باشی…