عید نزدیکه باورم نمیشه که سال ۸۳ به این زودی تموم شد دیشب با خودم فکر میکردم سال ۸۳ تموم شد و من تو این سال چه کردم؟ چقدر به حال دیگران مفید بودم؟ چند تا دل رو شاد کردم؟ جند تا دل رو شکوندم؟به چند نفر که دست نیاز یا نگاه نیازمندشون رو به من دوخته بودن نه گفتم؟ به چند تاشون کمک کردم؟ کلا سالی که دیگه داره نفسهای آخرشو میکشه چقدر برام پر بار بوده؟ تا چه اندازه به هدفم که تعالی روحم بوده نزدیک شدم؟ اگه هر سال این برآوردها رو انجام بدیم پیر که شدیم یه دفعه از کارهایی که ندانسته کردیم غافلگیر نمیشیم!! درست مثل شاگرد تنبلها که تازه آخر سال یادشون میفته ببینن معلمشون چقدر درس داده و چی بارشونه!!! اگه هر کدوم از ما آدما واسه هر سال یه سررسید تو قلبمون داشتیم دیگه الان ورقهای آخرش بود اونوقت سر رسید قلبمون رو ورق میزدیم که ببینیم تو یه سال گذشته چند مرده حلاج بودیم… اگه این سررسید ورود و خروج عشق و محبت توش درج میشد خیلی خوب بود… دل شکستنها هم همینطور… عید نزدیکه… خونه تکونی هاتون رو شروع کردید؟… انقدر مثل همیشه درگیر زندگی مادی مون شدیم که باز معنویات فراموشمون شده… خونه تکونی دلهامون از کینه و دلتنگی…. بیاید از امشب شروع کنیم وقتی شب شد و رفتیم تو رختخواب از یه گوشه دلمون که از بقیه جاها گرد و غبار بیشتری گرفته شروع کنیم… باید جلاش بدیم.. باید پاکش کنیم از دلخوری و کینه ها… باور کنید خودمون و روحمون از همه جای خونه مهمتریم… یه دستمال سفید و نو از جنس عشق بردارید و با اشک خوب بشوریدش و خوب خوب همه جای قلبتون رو تمیز کنید… اونقدر تمیز که نشه فهمید یه روزی اینجا غبار دلتنگی و نفرت بوده… این کارو بکنید و لذتشو ببرید…
پسرک تنها
سلام عزیز ….قلب من یکی این قدر سیاه هست که فکر نکنم با این چیزا پاک بشه ……این قانون برگ است که بیافتد. این قانون باد است که به سقوط برگ معنا بدهد. قانون ماه ? عشوه آمدن برای دریا و قانون دریا ? برخاستن از خاک برای معشوق. قانون انسان .. زندگی است. و قانون زندگی ? مرگ
من خودم و مسعود
آره
خیلی خوب میشد اگه همه این کارو میکردن
ولی افسوس …
ناشناس
خراباتی
سلام یاسمن عزیز..
ممنون که برام وقت گذاشتی …
برات ایمیل میزنم…
راست میگی ای کاش ما آدمها بتونیم همیشه نوروزی باشیم و دلامون رو خونه تکونیم کنیم ..
چه خوب بود همیشه نوروز بود و دلای ما خالی از کینه و نفرت .
چشم حتما از امشب شروع میکنم به غبار روبی….
البته اگه دل زنگار بسته من با غبار روبی جلا پیدا کنه..
پاینده باشی ..
یا حق.
ملیکا
یاسم خوب و عزیزم سلام.
خانمی چقدر قشنگ نوشته بودی. خوب روش تمیز کردن رو یاد دادی گلم. راستی حال پسر کوچولی ناز نازیت چه طوره؟ راستش خانمی درسته که خالی کردن تنفر و کدورت و زشتی از دل توسط عشق خودش کلی زیبایی میاره. اما نباید با پاک کردنشون فراموششون کنیم. نمیگم ادم باید کینه ای باشه. اما خب نباید هیچ وقت تجربه های گذشته رو که بهای سنگینی رو بابتش داده فراموش کنه. انشالله که به کمک خدا همگی ما بتونیم خونه تکونی دلها رو به خوبی انجام بدیم. راستی حرفات رو فراموش نمیکنم و سعی میکنم بیشتر بهشون توجه کنم. خیلی زیبا مینویسی.
در پناه حضرت حق و امام زمان. بدرود
امید
سلام…
مرسی. خیلی عالی بود.
شادباشی…
احسان
سلام. ببخشید من یه مدت سر نزدم.
سرم خیلی شلوغ بود. پیشاپیش عید رو تبریک میگم…
موفق و پاینده باشی…
مریم
سلام خانوم گلم…نزدیک عیده چه خوبه همونجور که گفتی علاوه بر تمیز کردن خونه…به فکر خونه تکونی دلمون هم باشیم…یه دستی به سر و روش بکشیم…آب محبتی روش بریزیم…و با عشق نورانیش کنیم…همیشه و همه جوره موفق باشی گلم.
محمد
خیلی وبلاگ با حالی داری
شکوفه
سلام عزیزم … واقعا چه زود گذشت این سال ۸۳ .. اینم نشونه اینکه بیشتر به فکر زندگی و بقیه اطرافیان خود باشیم … در پناه حق
یه معلول قطع نخاع
سلام بر یاسمن خانم گل دوست عزیز و بسیار گرامی
امیدوارم حال و احوال شما و خانواده ی محترم شما خوب و خوش باشد انشاالله
ممنون از لطف بی کرانتان . از خواندن اونچه احساس پاک یه مادر خوب و مهربونه لذت بردم .ممنون برای شراکت ما در احساستان . برای شما آرزوی موفقیت میکنم .زیاد مزاحم نمیشم .به همه با صدای بلند سلام کنید .امیدوارم که همیشه سلامت و شاداب باشید
محمد(حیاط خلوت)
سلام.چه متن لطیف و تعبیر شاعرانه و قشنگی! انصافا وقت خونه تکونی رسیده و باید کاری کنیم.البته اگه بشه از زیر کار هایی که خانم پشت سر هم ارجاع می ده یه جوری در رفت!!
محبت و زیبایی
سلام دوست گلم! خیلی خوب و عالی نوشتی… چه خوب است که این کار را هر شب انجام دهیم تا دلمان همیشه پاک و زیبا بماند… من به دستور شما از امشب دلتکانی را شروع میکنم… دلت همیشه شاداب و پاک و نورانی!
ش
س
اسمم را نخواهی دانست
شست و شویی کن و انگخ به خرابات خرام
سانی
طبق معمول واقعیت رو با زبانی پر از احساس خوب بیان کردی. همیشه شاد باشی و پایدار . ممنون که اطلاع دادی تازه انگار پینگ هم کردی ایول
محمد
سانی خانم! من برای یاسمن پینگ کردم! بنده خدا مونده بود پایین فهرست و بالا نمی اومد.
محمد (حرفهایی از دل زمان)
سلام :) امیدوارم دلهای همه پاک باشه … در مورد اون مطلب مادر یا زندانبان خیلی حرف دارم …. کاش میشد با هم در موردش بنویسیم. چون هر دو احساس نا امنی میکنیم اما ….
هزار و یک روزنه
در مورد نگار راستش مدام دارم فکر میکنم .
من مادر و پدرم خیلی منو محدود کردند و میکنند حتا الان که الان تو مرز ۳۰سالگی هستم.
خیلی حرفها دارم که بهتون بگم ولی تو اینجا نمیشه.
فقط اینو میتونم بگم که محدودیت زیادی خیلی بده و مقاومت زیادی ایجاد میکنه و حتا فاصله با والدین.
اگه خودم برای خودم ارزشهایی نداشتم که بهشون پایبند باشم خیلی کارا حتما کرده بودم ولی یاسمن خانم بارها میشه که آدم کم میاره و اونجاست که مهمترین مرز خطره.
با تمام دلشوره ای که دارید گاهی شما هم کوتاه بیاید یه جاهایی که فکر میکنید امنیت بیشتری داره آزادش بذارید.
گاهی تو جامعه چیزهایی میبینه که خودش ترجیح میده که در سایه شما و پدرش بیرون بره والبته سنش هم سنیه که خیلی حساسه.من ۱۷ سالم بود که یکشب تو خیابون پسری بهم حمله کرد و اونم بخاطر اینکه مربی بدمینتونم مارو وسط راه رها کرد و دم خونه نرسوند .من بکسی نگفتم مخصوصا پدر و مادرم چون میدونستم فقط باعث میشه محدودترم کنند …میدونید این جور عوارض رو هم داره محدودیت…ولی ازون ببعد فهمیدم دلایلی برای محدودیت هست که منطقی محسوب میشه.نه فقط صرف پدر و مادر بودن.
توصیه میکنم با یک روانشناس مشورت کنید چون سن بلوغ هم سن حساسیه
موفق باشی و امیدوارم سال بسیار موفق و سرشار از سلامتی کنار خانواده محترمتون داشته باشید:)
پسری تنها
سلام وبلاگ زیبای دارید خیلی خوشحالم که با وبلاگ شما آشنا شدم
به منم سر بزن شاید ثوابای که کردی بیشتر شه موفق باشی
سانی
خوب یاسمن جون برای پینگ کردن http://www.blogrolling.com/ping.phtml
تو این آدرس میری و همون قسمت اول اسم و آدرس وبلاگتو دوارد می کنی و پینگ رو می زنی اونوقت لینکت به بالای صفحه منتقل میشه و همه می فهمن که آپ دیت کردی. فقط هر وقت آپ کردی پینگ کن که الکی ملت چند باره به وبلاگت سر نزنن . بعدشم من اون ایملتو ادد کردم همون ای دی یاهوته؟؟ شاد باشی و موفق
دنیز
سلام یاسمن خانوم
عالی بود موفق باشی
دنیای برتر
سلام یاسمن جان من از این که میبینم وبلاگت اینهمه بیننده داره واقعا لذت میبرم . عیدم داره نزدیک میشه می خوام برم انزلی الانم که اینو مینویسم تو بندرعباس داره بارون شدیدی میاد …وقت کردی یه سرم به من بزن و یه تبلیغ واسه وبلاگ من بکن :-))
شباهنگ
با سلام و صد درود بهاری خدمت دوست بزرگوار!یاسمن خانم گل!
خیلی به دلم نشست و لی دارم فکر میکنم کاش این دل همیشه هوای بهار و شب عید رو داشت تا هیچ وقت نیازی به اینکارا نباشه. ولی افسوس که کاشی بیش نیست. و یه دستمال که چه عرض کنم ؟! …..
به امید آسمونی شدن همیشگی قلبها.
پاینده باشید و در پناه حضرت دوست.
بارکد
این روزا کی می ره خونه تکونی…واسه منم خیلی زود گذشت .. حالا خوب یا بد گذشت !
جلال
سلام اگه میشه بیوگرافیتو برام ایمیل بزن . مرسی . بای بای