زنگ قران
معلم قران: چرا دیر اومدید سر کلاس؟
نگار: خانوم مبصر کلاس دومی ها بودیم.
معلم قران: باید زودتر میومدید.
نگار: خانوم ما نفهمیدیم شما اومدید سر کلاس.
نادری(یکی دیگه از بچه ها که با نگار مبصر بوده): خانوم ناظم گفتن که بمونید. نگاه چپ چپ نگار به نادری که یعنی چرا دروغ میگی؟ و پاسخ نادری که: زنگ تفریح خانوم ناظم بهم گفت….
معلم قران: نگار خانوم آدم باید جرئت داشته باشه. چرا اگه خانوم ناظم گفته راستشو نمیگی… خیلی بده آدم ترسو باشه. من باید بدونم شما از کی دستور میگیرید….
مسخره کردن بچه ها و نگاه های تند بچه ها به نگار و احساس غرور نادری و حس تلخ نگار… بغض نگار و قطره های اشک شوری که گونه هاشو نوازش میده…
معلم قران: خیلخوب دیگه نمیخواد گریه کنی…
ساعت تفریح…..
نگار: کی خانوم ناظم بهت گفت؟
نادری: ببخشید نگار یه دفعه اومد تو دهنم دروغ گفتم….
زنگ دوم…
بعد از این که معلوم میشه که خانوم ناظم حرفی به نادری نزده و نادری دروغ گفته….
نگاه منتظر نگار برای این که خانوم معلم قران که همیشه از دروغگویی و بهشت و جهنم صحبت میکنه نادری رو بابت دروغی که گفته دعوا کنه یا لا اقل از نگار بابت اونهمه زخمی که به روحش زده عذر خواهی کنه… و متاسفانه دست نوازشی که بر سر نادری کشیده میشه و کلام معلم قرانی که معلوم میشه اینجا نیومده تا رسول کلمات خدا باشه بلکه اومده تا یاد بده که به راحتی میشه حق و نا حق کرد و آب هم از آب تکون نمیخوره نگار رو متاثر تر میکنه.. .
و کلام خانوم معلمی که دو ساله معلم قران نگاره و نگار همیشه شاگرد ممتاز کلاسش بوده: نادری جان برو تو حیاط یه باد بهت بخوره حالت عوض شه…. و این جمله به اون و همه دانش آموزای دیگه میگه که دروغ بگید بیشتر عزیزید و بهشت و جهنمی که گفتم کشک…. و بغض فروخورده نگار که به محض رسیدن به خونه میترکه برای حقی که ضایع شده به دست کسی که همیشه دم از دین میزنه…
فردای اون روز توی حیاط
معلم قران که دیگه نه تنها برای نگار محبوب نیست بلکه باعث شده از چهارشنبه ها و حتی قران که همیشه بهش آرامش میداده بدش بیاد: نگار از دست من دلخوری؟
نگار: با نگاهی تلخ و لبخندی اجباری و سکوتی که هزاران حرف نگفته توشه … و زنگ بعد معلم قران که فکر میکنه تازگگی ها نگار سرکش شده!!!! : نگار خیلی اخلاقت عوض شده سرکش شدی فکر کنم باید مامان رو ببینم!!!!
ونگاری که بغضش رو تا توی ماشین بابا تو گلو نگه میداره و تو ماشین بغضش میترکه و صدای شکستن دل پدری که عاشقانه این فرشته کوچولو رو دوست داره. پدر با عصبانیت میخواد بره پایین و حال این معلمو جا بیاره که نگار میگه بسپر دست مامان…
خدای قشنگم چقدر باید هر چه رشتم پنبه بشه برای احمق هایی که حتی هنوز تو رو …مهربونیتو عدلتو… نمیشناسن و شدن مبلغ تو و گفته هات در حالی که تو کوچکترین رفتار و اعمالشون میلنگند؟ هی تلاش میکنم که بگم تو اونی نیستی که عدلت اینطوری باشه… باز یکی نمیزاره…کمکم کن…
ناشناس
شایان
مرسی و سلام
خیلی جالب بود
به من سر بزن
خوشحال می شم
تبادل لینک چی؟
ملیکا
یاسمن خوب عزیزم سلام. امیدوارم که خوب باشی.
ماجرای خیلی غمناکیه. واقها گاهی همین معلمها باعث تغییر سرنوشت داشن آموزان میشن. الیه بمیرم ببین نگار چی کشیده. خدا کنه زیاد اذست نشده باشه. البته با نوشته های شما معلومه که چقدر اذیت شده. امیدوارم خدا همه ما ادمها رو هدایت کنه. و همگی بتونیم توی ازمایشات سربلند بیرون بیایم. بهتره به معلم نگار بگی توی امتحان صداقت و درستی و پایبندی به حرفات رد شدی. خانمی ممنون که خبر دادی. اشکان و نگار جون رو از طرف من ببوسشون. برام دعا کن. همیشه با خوندن نوشتهات کلی آروم میشم. واقعا خدا رو احساس میکنم. ممنون از همه زحمتات. در پناه حق و امام زمان. بدرود
خراباتی
یاسمن جان سلام….
مرسی از حضور گرمت..
باید بگم متنها رو خودم مینویسم(به غیر از شعرها)
یاسمن عزیز ….
واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
پرسشی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
وای به روزی که بگندد نمک… حالا شده جریان این معلمه به اصطلاح قرآن که هنوز نمیدونه که یکی از اصول ارایه شده در قرآن مساوات و برابری و عدل است.
تهمت نزدن به دیگران ؛بخشش دیگران ؛عدم تبعیض همه وهمه از تعلیمات قرآن است ..
اما افسوس که :
نه هر که سر بتراشد قلندری داند…
امیدوارم با برخوردی که با اون خانوم معلم میکنی یه کم به رفتار ریا کارانه و بی خردانه ایی که داره واقف بشه…
حتما با تلاش مادری مثل تو نگار باز هم به دین و کتاب آسمانیش نزدیکتر میشه….
پاینده باشی…
یا حق.
فاطمه(آسمان مال من است)
سلام خانمی. آره متاسفانه خیلی جاها اینجوریه. آدم از کسانی مثل این افراد که مسوولیت سنگینی دارن انتظار نداره. شاد باشی.
مریم
یاسی جون سلام
به نگار بگو بابا بی خیال ..اون معلم قران نصف سواد و اطلاعات تو (نگار) را نداره..آدم از کسایی که انقدر باهاش اختلاف سطح دارن نمی رنجه…فقط به حالشون تاسف می خوره…
شیرین
سلام یاسمن جان
عجیبه که اکثرا معلمهای قرآن اینجوری از آب درمیان . متنت رو
که خوندم یاد دوره راهنمایی خودم افتادم و معلم قرآنمون که
چقدر بین بچه ها فرق می گذاشت و همیشه به غیر از یکی دو
نفر از بچه های کلاس بقیه براش اهمیتی نداشتن و با اینکارش میخواست نشون بده که به حجاب چادر اهمیت میده و کسانی که چادر می پوشند از بقیه بهترن.
ولی خوب همه ما می دونیم که خدا همیشه جای حق نشسته.
موفق باشی یاسمن جان.
شکوفه
سلام .. همیشه اینجوره .. کسی که دورغ می گه باورش می کنیم و کسی که راست می گه باور نمیکنیم .. زندگی اینروزه اینه عزیزم .. حالا میخواد معلم قران باشه یا معلم درس دیگه .. من که از اینجور آدما زیاد دیدم مخصوصا تو مدرسه که بودم .. خیلی کم پیدا می شه که آدم راستگو پیدا کنی و یه کسی باشه که باورش کنه .. خدا عاقبت ما رو بخیر بگذرونه ..
*شباهنگ
سلام و صد درود به یاسمن باغ بهار!
یاسمن عزیز اونقدر دلم گرفت که نمیدونم چی بگم؟ خیلی لطیف و قابل تامل بود. فقط میتونم بگم درسته که شهرت کسی برازنده هویت اوست ولی گواه شخصیت و باطنش نیست. و شاید این همونیه که من تو همنفس بهش اشاره کردم که « ای کاش ما آدما اونی بودیم که ادعامون میشه» بله عزیزم! نه هر که سر بتراشد قلندری داند. باز مثل همیشه مثل یه فرشته مهربونی همیشگی که بودید این دسته گل بهشتی رو توجیهش کنید . بهش بگید حالا خیلی راه مونده تا به این بغضها برسی. خیلی زوده! باید باشی و ببینی .
آرزو میکنم که نگار عزیزم از آفت این بغضها در امان بمونه.
پاینده باشید و در پناه حضرت دوست.
الاغ
salam. ino baraye negar minevisam. negar jan agar ma adam ha namehraboon beshim khoda hamisheh mehraboone va agar kasi payame khoda ro eshtebaah beresooneh baaz ham payame khoda dororsteh. be jaye in ke az ghoran badet biyad , say kon oonghadr khoob ghoran ro yaad begiri ke vaghti bozorg shodi to yek payam resane khoob bashi. na mesle moaleme khodet. bye
فرا
حق با شماست من هم معلمهای دینی یا قران وحشتناکی داشته ام ُ انها وظیفه اشان را فراموش کرده اند ان موقع من هم مثل نگار از این درسها متنفر می شدم
گمشده آشنا
سلام
اره والا
ادم اول باید ببینه اون حرفی که میزنه خودش بهش عمل میکنه
بعد از اون بیاد یاد ادم ها بده
از گفتن تا اعتقاد داشتن خیلی فاصله است
اینا رو میشینن حفظ میکنن میان به ما تحویل میدن
به منم سر بزن
این اولین باری هست که اینجا میام
از نوشته هات خوشم اومد اگه موافقی بگو تا بلینکیم
آوازه
سلام
خیلی قشنگ بود
به خونه ی دل این تنها هن یه سر بزن
بدرود….
داداش کوچیکه
سلام دوست خوبم خسته نباشی وبلاگتون رو خوندم عالی بود این شعر هم تقدیم به همه آنانیکه دوستشان داری و دارم
مرا دریاب ، مرا ای نازنین دریاب
سلامی کن که رفتند عاشقان در خواب
مرا لمس کن که قلبم از شکستن سخت و بی جان است
خدایی کن بر این معبدکه بی تو،بی تو ویران است
داداش کوچیکتون یعقوب از بوشهر
همیشه سبز باشی و ایام به کامتان باد
سانی
وقتی آدم بزرگا دروغ بگن از بچه ها چه انتظاری میشه داشت.
راستی راجع به کامنت خنده دار جدی کامنتم خنده دار بود برای امید؟؟؟ 🙂
اون کامنت خنده دار برای من گذاشته بود یاسمن جون
نگار گل منو ببوس
شاد باشی
ساحل افتاده
واقعا لجم می گیرد از دست این معلم نماهای ابله و دلم می خواد چادرشون رو دور سرشون گره بزنم و خفشون کنم چون نمی فهمند لکه دار شدن یک احساس پاک و صادقانه چه عواقب دردناک و وخیمی خواهد داشت.
روزبه
سلام یاسمن خانوم بی معرفت):
امید
سلام یاسمن جان
واقعا جای تاسفه … ما هم توی دوره راهنمایی یه معلم دینی و قرآن داشتیم که می گفت خداوند اینقدر عادله که حتی طالبی رو خودش با خط کشی به قطعات مساوی تقسیم کرده که به همه یه اندازه برسه !!!!!!!! حالا یه نوجوون رو تصور کن که کمی که تامل بکنه و یا بزرگتر بشه و متوجه بشه که فاصله این خطوط ( اندازه شیارها ) مساوی نیست و کوچیک و بزرگند 🙁 به نظرت چه احساسی نسبت به عدل خدا پیدا می کنه ؟؟؟؟
راستی ، با اجازه ت لینکت رو توی وبلاگم گذاشتم 🙂
شاد و موفق باشی….
محمد
سلام.یکی از مهمترین وظایف آموزش و پرورش فعلی، سرکوب همه خلاقیت ها و ظرایف روحی و روانی بچه هاست.و این کار رو به عنوان تکلیف الهی انجام می دهند.سالها سردبیر نشریات کودکان آموزش و پرورش بودم و می دیدم مجلاتی که انصافا با خون دل و با حساب و کتاب تولید می کردیم، چه طور از طرف خیلی از معلم ها بایکوت شده و بچه ها باید زیر میزی اون ها رو بخونن.نظام آموزش و پرورش ما هنوز توی سال های اول دهه سی مونده و جلوتر نیومده.
این ها رو برای یاسمن خانم نوشتم.اما نگار عزیزم باید بدونه که این نظام آموزشی با همه کج و کولگی هاش، فرشته هایی مثل بابا و مامان رو هم از درون خودش عبور داده و نتونسته تاثیر بدی روی اون ها بگذاره.شاید به خاطر وجود یه معلم خوب از نوع مامان یاسمنی توی همین نظام.
و یه نکته.حضرت امیر علیه السلام می فرمایند که کلام حق رو از هر کسی بشنوید.به گوینده نگاه نکنید، به حرف نگاه کنید.این جا هم نباید به خاطر کم حوصلگی یا تشخیص بد یه معلم، من و تو از خدا و قرآن و حرف حق زده بشیم.
در طول تاریخ، خلفای ظاهرا مسلمون بلا های زیادی بر سر مردم آورده اند.اما هیچ وقت این مردم از دین و ایمان خودشون دست بر نداشته اند و کار های بد اون ها رو به حساب خدا و پیامبر (ص) نگذاشته اند.
آینده دست توست.این بدی ها رو خوب ببین و وقتی نوبت تو رسید، اصلاح کن.موفق باشی.
گمشده آشنا
سلام عزیز
من همون دیروز میخواستم بلینکم که سرعت پایین بود و dc شدم و امروز اومدم بهت لینک دادم
خیلی ممنون بابت لینک
مطلب مینویسی خبرم کن
البته من همیشه سر میزنم
اره در مورد اون وبلاگ نویسه راست میگی
میدونی خیلی ها فقط دلشون میخواد کامنت بخونن نه اینکه به خودشون زحمت بدن و نوشته ی کسی رو بخونن و براش وقت صرف کنن و نظر بدن
من هم برای این جور ادم ها ارزش قائل نیستم
ممنونم که نوشته هام رو قابل دونستی
امید
سلام..
از بابت لینک ممنونم .. :)))
بابک از تبار دلدادگان
سلام…من تصور میکنم سوع تفاهمی شده…من که عدالتی توی این دنیا نمیبینم شما چطور میبینید نمیدونم!!!!لطفا یه نگاهی به اتیوپی.فلسطین.لبنان.سرخ پوستهای آمریکا.ناکازاکی.هیروشیما.جنگ تحمیلی.جنگ جهانی دوم.جنگ جهانی اول.چنگیز مغول.اسکندر.مصر.دیوار چین.اهرام مصر.زندانها.دارها.شمار تیرهای شلیک شده به قلب کسانی که مادر دارن .همسر دارن.بچه منتظر دارن.پدر دارن.عاشق دارن.معشوق دارن.تسومی.بم و هزارجای دیگه بندازین…..حالا نظرتون روراجع به عدالت بگین….فقط لطفا همه چیزروگردن عدل خدا نندازین…اول عدل روثابت کنین بعدا بهش استناد کنین….امیدوارم در این دنیای عادلانه خوشحال وسلامت باشین…
پسرک تنها
سلام عزیز …..فکر نکنم از این معلم ها کم باشن !!!!!!! ……….واقعا ناراحت میشه آدمی ……..////……من امروز دلتنگم! دلتنگ دیروز،دلتنگ فردا،دلتنگ غروب،دلتنگ بهار،دلتنگ تو.من امروز خالیم،من امروز تنهایم! من امروز پذیرفتهام که برای دوست داشتن بهایی گزاف پرداختهام اما هرگز متاعی بدست نیاوردم.من امروز غمگینم و به جای همیشه خالی تو مینگرم. چه بدل بود دوستی،چه بدل بود ایثار،چه بدل بود همه آن عشق و محبت و مهربانی.وما چه کودکانه به همه این بدلها دل سپردیم ودل خوش داشتیم. ای کاش میتوانستیم برای عزیزانمان نیز بدلی بسازیم. ای کاش.
نسیم
سلام دوست عزیز منم ام اس دارم و روی ویلچر زندگی گاهی سخت میشه اما.. راستی منم از دروغ بیزار و از مومن نماهای دروغگو بیزارتر
ارش
salam.ishala ke khoob bashid.
bebakhshida,ama kheili deletoon khoshe baba.khosh be haletoon.badam nassim khanoom manam ms daram.chera ozve goroohe iran ms nemishid?agar ino khoondid be e-mailam ye sari bezanid ke ba goroohe iranms bishtar ashna beshin.albate agar ashnaei nadarin.hamegi movafagh bashid.
شیما
وای وای یاسمن چقدر قشنگ بود این نوشتت .ممنون دختر
Chase Online Banking
So not really on the same topic as your post, but I found this today and I just can’t resist sharing. Mrs. Agathe’s dishwasher quit working so she called a repairman. Since she had to go to work the next day, she told him, “I’ll leave the key under the mat. Fix the dishwasher, leave the bill on the counter, and I’ll mail you the check. Oh, and by the way…don’t worry about my Doberman. He won’t bother you. But, whatever you do, do NOT under ANY circumstances talk to my parrot!” When the repairman arrived at Mrs. Agathe’s apartment the next day, he discovered the biggest and meanest looking Doberman he had ever seen. But just as she had said, the dog simply laid there on the carpet, watching the repairman go about his business. However, the whole time the parrot drove him nuts with his incessant cursing, yelling and name-calling. Finally the repairman couldn’t contain himself any longer and yelled, “Shut up, you stupid ugly bird!” To which the parrot replied, “Get him, Spike!”