پارسایی ناگهان دید که از تمام ثروتش محروم شده میدانست خداوند در هر شرایطی به او کمک میکند. بنابراین دعا کرد: پروردگارا بگذار در مسابقه بخت آزمایی برنده شوم. سالها و سالها دعا کرد و هنوز فقیر بود. سرانجام روزی در گذشت و از آنجا که مرد بسیار پرهیزگاری بود مستقیم به بهشت رفت. هنگامی که به آنجا رسید حاضر نشد وارد بهشت شود. گفت: خداوندا من تمام زندگی ام را مطابق با آموخته های  مذهبی ام زیسته ام و تو هرگز نگذاشتی که من در مسابقه بخت آزمایی برنده شوم … هر قولی که به من  دادی دروغ بود…

پروردگار پاسخ داد: بنده خوبم من همواره حاضر بودم در برنده شدنت کمک کنم  اما تو حتی یک بار هم بلیط بخت آزمایی نخریدی!!! 

هر بار این داستانو میخونم  به این فکر میفتم که هر کدوم از ماها در طول زندگیمون چند بار خواسته ای از خدا داشتیم که برای رسیدن بهش هیچ تلاشی نکردیم و بعدم گله مند از خدا  که چرا خواسته مون رو  بر آورده نکرده ؟

*از همه اون دوستای خوبی که  به علت اشکال در صفحه نظرات برام  ایمیل زدن یا آف لاین گذاشتن و بابت ایده شب یلدا تشکر کردن ممنونم…   نمیدونم چرا گاهی این صفحه نظرات باز نمیشه…

*راستی کسی میدونه این شیشه های قطره دارویی ایران رو کدوم کارخونه در پیتی میسازه؟ بچه ات داره تو تب میسوزه نیم ساعت باید معطل شی تا از قطره چکون با ناز و غمزه یه قطره استامینوفن بچکه!!! یا این که یه دفعه یه خروار قطره میریزه تو قاشق!!!