شروع میکنم به سایه زدن…. قلم روی کاغذ میلغزه ومن به برگ زیبایی که کشیدم با سایه زدن حجم میدم … برگ من زنده میشه و میخواد نفس بکشه…  سایه میزنم و سعی میکنم با گوش دادن به موسیقی و تمرکز روی طرحم ، فکری که ذهنمو مشغول کرده رها کنم.
در دل اما، نقش عروسی رو میکشم که سه سال عقد کرده بوده  و عید هم عروسی کرده و هنو زنتونسته یه خونه ۴۰ متری اجاره کنه و از خونه پدرش بره….  روی انتظارهاش سایه میزنم… روی نگاه ملتمسش سایه میزنم… سعی میکنم با سایه های تیره غمشو ببرم تو عمق و پنهان کنم… همه تلاشمو میکنم که با سایه روشن، نگاه شرمنده دامادی رو که نمیتونه دست عروسشو بگیره و ببره، از زیر نگاههای شماتت بار خانواده عروس پنهان کنم.
روی کاغذ سعی میکنم عین واقعیت رو ترسیم کنم، درست برعکس نقشی که در دل میکشم. در دل اما، سعی میکنم همه چی رو عکس واقعیت بکشم. اون چیزی رو که دلم میخواد میکشم نه اونی رو که هست…
عروس من، ماههاست داره طعنه های خانواده شو تحمل میکنه … چرا ؟ چون مرد آرزوهاش از خانواده متمولی نبوده که براش یه عروسی دهن پرکن بگیره و همون شب عروسی اونو به یه هتل مجلل ببره و بعد یه ماه عسل …..
اما مرد آرزوهاش پسری است که عاشقانه دوستش داره. بعد از سربازیش یه کار پیدا کرده و داره ماهی چهارصد میگیره اما یکی به من بگه چند سال باید این پسر کار کنه و نخوره تا بتونه پولی پس انداز کنه و یه خونه  ۴۰ متری تو این تهرون بی در و پیکر اجاره کنه و عروسشو به خونه ببره…
نگاهی به نقاشیم روی کاغذ میندازم. نگاه تحسین برانگیز استادم و کلامش که میگه “عالیه! دستت واقعا قویه”  منو از فکر عروس و دامادم میکشه بیرون.

 درد ل میگم کاش خدا هم برای نقش زیبایی که از عروس و داماد در دلم زدم همینو میگفت… کاش فرشته های زندگیم کمک میکردن تا برای این عروس و داماد که این روزها همه دغدغه زندگیم شدن کاری کنم.

 *این خانواده ۵ نفره تو تهرون یخچال ندارن.
* من نمیدونم آیا انداختن سنگ قبر به روی قبر واجبه یا نه. واقعا نمیدونم. اما این بچه ها برای سنگ قبر مادرشون که یه ماهه فوت کرده پولی ندارن.

**ممنونم از برادر خوبم فتاح جبلی برای هدیه یه عالمه گیلاس عالی به خانواده های نیازمندمون. تو این روزهایی که هزار و یک مدل میوه خوشمزه تو میوه فروشی ها با قیمت های نجومی شون، به اونایی که ندارن ! فخرفروشی میکنن! برادر خوبم فتاح واقعا کلی دل بچه های این خانواده ها  رو شاد کرد…
*** در تاریخ ۱۷ تیر ماه ۵۰ تومن به حسابم ریخته شده. کی محبت کرده و باید به کدوم خانواده بدم؟