سفر به دوبی
سالهاست دوستیم. هرازگاهی بهش زنگ میزنم. هر بار که حس میکنم دلم براش تنگ شده. هیچوقت هم منتظر نمیشم که جواب تلفنم رو بده. بی هیچ بده بستون عاطفی فقط به حس درونی خودم نگاه میکنم. اونم اگه زنگ بزنم و پیغام بزارم سعی میکنه که جواب تلفنمو بده! گاهی وقتی پیغام میزارم و زنگ نمیزنه و من دوباره زنگ میزنم عذرخواهی میکنه که فرصت نکرده جواب تلفنمو بده و منم همیشه میگم که خودتو ناراحت نکن من برای دل خودم زنگ میزنم.
تلفنم زنگ میزنه و میبینم اونه. با این که دو روز قبل با هم حرف زدیم. تعجب میکنم. صمیمیتمون اونقدر نیست که بعد دو روز بهم زنگ بزنه. حدس میزنم متوجه فوت عموم شده و زنگ زده تسلیت بگه. اما حدسم اشتباهه از فوت عمو خبر نداره! بعد از حال و احوال میگه راستش یاسمن جون من دارم میرم مسافرت زنگ زدم ازت خداحافظی کنم! در سال ممکنه سه چهار باری مسافرت داخلی بره که هرگز برای خداحافظی زنگ نمیزنه! میدونم قرار برن دوبی و حتما خیلی ذوق زده است! میگم: خوش بگذره عزیزم. اما دوست داره بیشتر توضیح بده میگه: داریم با دوستامون میریم یه هفته ای دوبی بگردیم. میگم: امیدوارم خیلی خوش بگذره. میگه: گفتم بی خداحافظی نرم… و …
میدونم که صرفا به این دلیل زنگ زده که بگه داره یه مسافرت خارجی میره. خنده ام میگیره. یه زمانی مسافرت به خارج از ایران عین مسافرت به کره ماه! خاص بود اما این روزها چیزی که هنره، سفر به درونه. به درون روحی که هزار تو درتوی ناشناخته داره ….. و برای سفر کردن به این دنیای ناشناخته باید روحتو صیقل بدی…
*ممنونم از ندا و لادن عزیزم برای افطاری عالی شون به ۸ خانواده نیازمند.
*تشکر از لیلای عزیزم برای کمک جهت خرید افطاری برای خانواده های نیازمندمون.
* ممنونم از آقای فتاح جبلی برای هدیه مقدار زیادی خربزه عالی به خانواده های نیازمندمون.
*یه دنیا تشکر از فهیمه و سودابه اولیایی عزیز بابت هدیه گوسفند به خانواده های بی بضاعتمون.
*متشکرم از همه دوستان خوبی که یا زنگ زدن یا با کامنتهاشون تسلیت گفتن. این عمو به قدری آدم مهربون و خوبی بود که تموم مراسمش به بهترین وجه ممکن برگزار شد. اینهمه اشک ریختم اما هنوز هم دلم سبک نشده. خوش به حال آدمهایی که وقتی میرن ازشون فقط خوبی باقی میمونه.